نتایج جستجو

انگلیسی /آله/آتوری/ آله‌آتوری (موسیقی): موسیقی آله‌آتوری. فرهنگ بزرگ سخن...

فارسی /آله/پَلَنگی/ آله‌پلنگی (گفتگو): آلاپلنگی. گرد و خاکی که به دیوارها می‌نشست، دیوار را آله‌پلنگی ... میکرد. «مستوفی» فرهنگ بزرگ سخن...

ترکی /آلِه/چوق/ آله‌چوق (قدیم): آلاچیق. خیمه و خرگاه و آله‌چوق بر جا گذاشته فرار نمودند. «اسکندربیگ» فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس...

خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.اله الدرق (جمع اله الدرق‌ها) # اله الدرق به معنی 50 دره است و نام محله ای در شهرستان گرمی در استان...

الگو:روح اله-فا //...

عربی /آلة/النَقّاش/ آلة‌النقاش (نجوم): صورت فلکی کوچک‌ در نیم‌کره جنوبی آسمان در جنوب صورت فلکی نهر و ارئب است. عربی قلم سنگ‌تراش. اسکنه. فرهنگ بزرگ سخن...

/آلَة/ آلة گاهی برخی واژه‌های عربی بهتر از واژه‌های فارسی کهنه بودن واژه را نشان می‌دهند و این حاکی از سیره زبان معیار باستان بر جهان باستان است. آلة ممکن...

[دی/آله] دیاله استان دیاله همچنین نام رودی که سرشاخه‌های آن از ایران و عراق جاری می‌گردد و به رود دجله می‌ریزد. دیاله را ممکن است دَی-آله یا دِی-آله حتی...

حجت اله رزکی زاده شهر رستاق از شهر های استان فارس است. اون بعد از 25 سالگی به شهر نیویورک سفر کرد و توانست کتاب های متعددی در مورد علم شیعه بنویسد او...

ارامش یافته اله نعمت...

(لُ) نک آله. فرهنگ لغت معین...

و نرم شده. فرهنگ لغت معین (لَ) شراب، بادة انگو فرهنگ لغت معین (لُ) آله. آلوه. اله: عقاب. فرهنگ لغت معین انگلیسی pro warrantee squish squelcher squelch...

(لُ) عقاب، شاهین. آله و آلغ نیز گویند. در پارسی به عقاب آلُه یا آلوه گفته می شود. ریشه این واژه در پارسی میانه āluh است. در نامه پهلوی کارنامک ارتخشیر...

خردان. گاه برای ابراز هیجان وآماده‌باش نیروهای نظامی بکار می‌رود بِله اِله، اله‌و‌بله. بُله ابله، کم‌خرد، نادان. برای اعلام موافقت با امری یا جمله‌ای...

(شَ دَ تَ) عربی تثنیة شهادت، دو صیغة «اشهدان لا اله الا الله» و «اشهدان محمداً رسول الله». فرهنگ لغت معین...

value).. /ɑlɛˈ/ خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.آله (جمع آله‌ها) عقاب خطای لوآ در پودمان:links/templates در خط 68: attempt to call...

عربی /آلِهِه/ آلهه (قدیم): خدایان، معبودان، جمعِ اِله. در آیین اهل شرک ... عالَم عرصه تنازع آلههٔ متعدد است. «زرین‌کوب» فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین...

(اُ لُ یَّ) (مص ج عربی خدایی، مقام الهی. فرهنگ لغت معین از ریشه اله به معنی خدا.آرش آن خدایی بودن است. انگلیسی numen heavenliness godhood godhead divinity...

بهاری /آلهَ/بولَع/ آلابولا مترادف آلاپلنگی در زبان فارسی؛ زمانی صرف می‌شود که بخواهند از پارچه یا پوست جانور ابلقی و خالدار و مانند آنها سخن برانند. بالَم...

جِ ذراح و ذروح ؛ نوعی حشرة بالدار به رنگ آبی یا سبز. این حشره دارای دو شاخک و شش دست و پا و مفاصل متعدد است و سم شدیدی دارد؛ آله کلو. فرهنگ لغت معین...