نتایج جستجو

فارسی:

نمایش (۲۰تای قبلی | ) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)
  • قناتهای گذرنده از زیر خانه‌ها داشت و از طریق آن باد خنک به درون کنده می‌وزید. معمولاً کنده را به صورت دستی در زیرزمین خانه می‌کندند و مواد غذایی را درون...
    ۲ کیلوبایت (۱۶۸ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۸
  • کنده...
    ۱۱۸ بایت (یک واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۰۲
  • کنده غلتانی...
    ۱۳۶ بایت (۲ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۰:۱۴
  • کنده شده...
    ۱۲۶ بایت (۲ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۰۵
  • کنده کاری کردن...
    ۱۳۶ بایت (۳ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۳۱
  • کنده درخت مناسب اره کردن...
    ۱۵۵ بایت (۵ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۳۸
  • حوزه: [مهندسی منابع طبیعی- محیط‌زیست و جنگل] کُندۀ زنده‌ای که قادر به تولید کُنده‌جوش (sprout) است. «کُندۀ جست‌زا» هم‌ارزِ «stool»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...
    ۴۱۰ بایت (۴۷ واژه) - ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۴:۰۰
  • (اِ زِ) عربی از جا کنده شدن. بی آرام شدن. فرهنگ لغت معین...
    ۲۳۴ بایت (۱۳ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۲۸
  • (مَ) عربی (اِمف.) کنده شده، نقر شده، کنده. سوراخ شده. ساییده شده. فرهنگ لغت معین انگلیسی sculpt scrimshaw...
    ۳۱۱ بایت (۱۸ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۴۲
  • (غُ لْ بِ کَ) (عا.) از بیخ کنده شدن. فرهنگ لغت معین...
    ۱۷۵ بایت (۱۲ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۰۵
  • (اِ) عربی از ریشه کندن. کنده شدن. درمانده و بیچاره شدن. (اِم درماندگی، بیچارگی. فرهنگ لغت معین...
    ۳۴۶ بایت (۱۷ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۵۱
  • کِنْدوْل :(kendol) در گویش گنابادی یعنی کنده کاری شده ، کنده شده ، حفاری شده ، سوراخ فرو رفته در خاک یا سنگ یا وسایل ، از کار افتاده ، تخریب شده...
    ۲۹۱ بایت (۲۷ واژه) - ‏۱۰ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۳۱
  • (کَ. گَ) کنده گر، حکاک. فرهنگ لغت معین...
    ۱۵۶ بایت (۸ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۰۲
  • و جنگل] قطر باپوست یا بی‌پوست درخت در محل ارتفاع کُندۀ درخت، سی سانتیمتر بالای سطح زمین. «قطر کُنده» هم‌ارزِ «stump diameter»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...
    ۴۶۹ بایت (۵۵ واژه) - ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۳:۱۵
  • محیط‌زیست و جنگل] بیرون کشیدن یا پاک‌سازی زمین از کنده یا ریشه ازطریق نمایان‌سازی و قطع ریشه. «کنده‌کنی» هم‌ارزِ «grub out, grubbing»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...
    ۴۶۱ بایت (۵۳ واژه) - ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۰۵
  • (کَ) زمینی که سیلاب آن را کنده و گود کرده باشد. فرهنگ لغت معین...
    ۲۱۶ بایت (۱۴ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۱۵
  • (وَ. مَ دَ) (عا.) کنده شدن، جدا شدن. آماده شدن خمیر برای پخت نان. برآمدن، مقابله کردن. چاق شدن. فرهنگ لغت معین...
    ۲۹۸ بایت (۲۲ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۸
  • دارای یک جفت انبر بزرگ است و از آن برای بلند کردن و جابه‌جایی کنده‌ استفاده می‌شود. «کُنده‌گیر» هم‌ارزِ «grapple, log grapple»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و...
    ۵۱۲ بایت (۶۰ واژه) - ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۴:۰۰
  • (~.) فرانسوی کنده کار، حکاک، نقار. فرهنگ لغت معین...
    ۲۴۸ بایت (۸ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۱۷
  • (لِ) عربی آب کم. گودالی که سیل کنده باشد. فرهنگ لغت معین...
    ۲۲۱ بایت (۱۲ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۰۸
نمایش (۲۰تای قبلی | ) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)