پارسا
ظاهر
اسم دربردارندۀ صفت/ تقوا پیشه گر/تقوای همراه فروتنی/اهل بزرگی بدون فخر فروشی/آنکه که "پرهیز" میکند.
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پارس+ا؛ پارِس شکل کهن تر واژۀ «پرهیز» و /ا/ پسوند سازندۀ اسم فاعل است.
آوایش
[ویرایش]- /پارسا/
صفت
[ویرایش]پارسا
- پاکدامن، زاهد، پرهیزکار، خداشناس.
- ازیرا که پرورده پادشاه/ نباید که باشد به جز پارسا «فردوسی»
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
- فرهنگ لغت معین/ شاهنامه