پرش به محتوا

پیش کسوت

از ویکی‌واژه

(کِ وَ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

صفت مرکب

[ویرایش]
  1. مقدم، پیشگام، پیشرو، پیش قدم.
  2. یکی از مدارج طریقت، آن که درجة پیش کسوتی دارد.
  3. قدیم ترین و بزرگ ترین پهلوان یک زورخانه که حق تقدم در پهلوانی دارد.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین