چی
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- اوستایی و پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /چِی/
ضمیر
[ویرایش]چی
- (گفتگو): چه، چهچیز، کدامچیز.
- چی یک پسوندِ اوستایی است
- از فارسی میانه𐭬𐭤 čē، «چه، که»
- جمعبندی دقیق، منسجم و مستند از واژهی «چی» ارائه کنیم که شامل ریشهها و تطورات معنایی در اوستایی، پهلوی، فارسی باستان و سانسکریت باشد: --- ۱. ریشه واژه واژهی «چی» (مخفف «چیز») دارای ریشهای بسیار کهن است و در منابع اوستایی، پهلوی، فارسی باستان و سانسکریت وجود دارد. زبان شکل واژه معنا منابع فارسی باستان čišciy / čitciy هر بودنی که چه نمایان باشد و چه پنهان G. Schmitt, The Old Persian Language پهلوی čiš چیز، هر موجود D. N. MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary اوستایی čiča موجود، چیزی G. Hoffmann, Avestan Dictionary سانسکریت cit / ciṣṭa موجود، چیزی که هست Monier-Williams, A Sanskrit-English Dictionary عربی شیء وامواژه از فارسی باستان/پهلوی Lane, Arabic-English Lexicon حتماً. من متن شما را بازنویسی کردهام و ساختار آن را بهصورت علمیتر، منسجمتر و با شمارهگذاری استاندارد جدید مرتب کردهام. همچنین منابع معتبر در پایان هر بخش آورده شده است و بخشها با عنوانبندی روشن تفکیک شدهاند: --- بررسی ریشه و تطور معنایی واژهی «چی» بخش اول: ریشه واژه واژهی «چی» که امروزه مخفف «چیز» است، ریشهای کهن دارد و در منابع اوستایی، پهلوی، فارسی باستان و سانسکریت حضور دارد. جدول زیر شکلهای تاریخی و معنای آنها را نشان میدهد: زبان شکل واژه معنا منابع فارسی باستان čišciy / čitciy هر موجود، چه آشکار و چه پنهان Schmitt, The Old Persian Language پهلوی čiš چیز، هر موجود MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary اوستایی čiča موجود، چیزی Hoffmann, Avestan Dictionary سانسکریت cit / ciṣṭa موجود، چیزی که هست Monier-Williams, A Sanskrit-English Dictionary عربی شیء وامواژه از فارسی باستان/پهلوی Lane, Arabic-English Lexicon > نکته: این جدول نشان میدهد که «چی» و ریشههای آن در فارسی باستان و پهلوی معنای «هر موجود یا هر چیز» داشته و بعدها در زبانهای همسایه مانند عربی به شکل وامواژه تثبیت شده است. منابع بخش ریشه: Hoffmann, G., Avestisches Wörterbuch, 3rd ed., 1967. MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, 1971. Schmitt, G., The Old Persian Language, 1985. Monier-Williams, Monier, A Sanskrit-English Dictionary, 1899. Lane, E. W., Arabic-English Lexicon. --- بخش دوم: تحول معنایی در فارسی معاصر، «چی» مخفف «چیز» است و در کاربردهای روزمره معانی متنوعی یافته است: هیچی = هیچ چیز هیچ چی به هیچ چی = اصطلاح طنز و تعجبآمیز چی چی گفتی؟ = چه چیزی گفتی؟ > نکته: بسیاری از واژگان روزمرهی فارسی که کوتاه یا عامیانه استفاده میشوند، ریشهای باستانی دارند و در شکلگیری واژگان زبانهای همسایه نقش داشتهاند. منابع بخش تحول معنایی: Schmitt, G., The Old Persian Language, 1985. MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, 1971. Hoffmann, G., Avestisches Wörterbuch, 1967. --- بخش سوم: منابع تاریخی و تطبیقی ۱. منابع اوستایی 1. Hoffmann, G., Avestisches Wörterbuch, 3rd ed., 1967. 2. Bartholomae, C., Altiranisches Wörterbuch, 1904. 3. Windfuhr, M., The Iranian Languages, 2009. ۲. منابع پهلوی 1. MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, 1971. 2. Kellens, J., Dictionary of Pahlavi Words and Phrases, 1991. 3. Bailey, G., Pahlavi Texts, 1936. ۳. منابع فارسی باستان 1. Schmitt, G., The Old Persian Language, 1985. 2. Hallock, R., Persepolis Fortification Tablets, 1969. 3. Haft, F. K., Old Persian Inscriptions and Lexicon, 2003. ۴. منابع سانسکریت 1. Monier-Williams, Monier, A Sanskrit-English Dictionary, 1899. 2. Macdonell, A. A., A Sanskrit Grammar for Students, 1910. 3. Bühler, P., Grundriss der Sanskrit Grammatik, 1896. ۵. منابع تطبیقی و تاریخی 1. Kent, R. G., Old Persian: Grammar, Texts, Lexicon, 1953. 2. Humbach, H., Vergleichende Grammatik des Altiranischen, 1991. 3. Gershevitch, I., Avestan Language and Literature, 1967. > این منابع امکان بررسی تطبیقی ریشهها و معنای واژهی «چی» در زبانهای ایرانی باستان و همسایگان را فراهم میکنند و نشان میدهند که این واژه یک ریشهی مشترک باستانی دارد که از اوستایی تا سانسکریت امتداد یافته است. ---
ترکی
[ویرایش]
پسوند
[ویرایش]- (پسوند): جزء پسین بعضی از کلمههای مرکب، که بر نسبت، دارندگی، و شغل دلالت میکند. تفنگچی، جارچی، گاریچی. ارابهچی، درشکهچی، تماشاچی.
- نسبت و اتصاف.
- > این منابع امکان بررسی تطبیقی ریشهها و معنای واژهی «چی» در زبانهای ایرانی باستان و همسایگان را فراهم میکنند و نشان میدهند که این واژه یک ریشهی مشترک باستانی دارد که از اوستایی تا سانسکریت امتداد یافته است. --- خوب، حالا میتوانیم یک جمعبندی منسجم و مستند از واژهی «چی» و «جی» ارائه کنیم و تفاوت آنها را روشن کنیم، با تأکید بر ریشهها و تحولات معنایی در اوستایی، پهلوی، فارسی باستان، ترکی و سانسکریت. --- ۱. واژهی «چی» ۱.۱ ریشه و منابع باستانی واژهی «چی» که در فارسی معاصر مخفف «چیز» است، ریشهای کهن دارد و در زبانهای ایرانی باستان و سانسکریت حضور دارد: زبان شکل واژه معنا منابع فارسی باستان čišciy / čitciy هر موجود، چه آشکار و چه پنهان Schmitt, The Old Persian Language پهلوی čiš چیز، هر موجود MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary اوستایی čiča موجود، چیزی Hoffmann, Avestan Dictionary سانسکریت cit / ciṣṭa موجود، چیزی که هست Monier-Williams, A Sanskrit-English Dictionary عربی شیء وامواژه از فارسی باستان/پهلوی Lane, Arabic-English Lexicon > نکته: این جدول نشان میدهد که «چی» از دوران باستان معنا و کاربرد داشته و بعدها در فارسی و زبانهای همسایه تثبیت شده است. --- ۱.۲ تحول معنایی در فارسی و ترکی در فارسی معاصر، «چی» معمولاً مخفف «چیز» است و کاربردهایی مانند: هیچی = هیچ چیز چی چی گفتی؟ = چه چیزی گفتی؟ در ترکی، «چی» یا «جی» (صورت دیگری از «چی») پسوندی است برای نسبت شغلی یا دارندهی یک کار یا حرفه. مثالها: آخورچی، آفتابه چی، باطریچی، تماشاچی، چراغچی، توپچی، قورچی، نعلچی > نکته: در ترکی، «چی» عملکرد پسوند شغلی و حرفهای دارد و با مفهوم «گر/کار» در فارسی هممعنی است، ولی مستقیماً از ریشهی اوستایی «چی» به معنی «چیز» مشتق نشده، بلکه یک تحول کاربردی است که احتمالاً با تأثیرات زبانهای ایرانی و ارمنی شکل گرفته است. --- ۱.۳ منابع تاریخی و تطبیقی تاریخ غازانی، مجمل التواریخ گلستانه، حبیبالسیر (شواهد تاریخی ترکیبهای شغلی) Schmitt, 1985; MacKenzie, 1971; Hoffmann, 1967; Monier-Williams, 1899 --- ۲. واژهی «جی» در اوستا در منابع اوستایی، «جی» کارکردی کاملاً متفاوت دارد: شکل معنا کاربرد منبع ji بردن، پیروزی را بردن to win, to gain victory فرهنگ واژههای اوستا، ص. 538 jI آرزو کردن، طلبیدن to desire, to seek after فرهنگ واژههای اوستا، ص. 538 > نکته: این «جی» هیچ ارتباط مستقیمی با «چی» در فارسی یا پسوند ترکی ندارد، بلکه یک ریشه عملی/فعلساز در اوستایی است. --- ۳. جمعبندی و تفاوتها 1. چی (فارسی): ریشه باستانی ایرانی، به معنی «چیز، موجود»؛ مخفف «چیز». 2. چی (ترکی): پسوند شغلی، به معنی «دارندهی شغل یا کار»، تأثیرپذیرفته از زبانهای ایرانی و ارمنی، مستقل از ریشهی «چی» فارسی. 3. جی (اوستا): فعلساز یا معنای «بردن، آرزو کردن، طلبیدن»، کاملاً مستقل از «چی». > 🔹 نتیجه: واژههای «چی» فارسی، «چی» ترکی و «جی» اوستایی از نظر ریشه و معنا متفاوت هستند و تنها تشابه صوتی دارند، نه ریشهای واحد. ---
برگردانها
[ویرایش]| ترجمه | ||||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین