کاج
فارسی[ویرایش]
قید[ویرایش]
- کاچ، کاش، کاشکی.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
صفت[ویرایش]
- دوبین، لوچ. کاچ، کاژ، کوچ هم گفته شده
استعاره[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
اسم[ویرایش]
- درختی است با برگهای سوزنی که چون یک دفعه نمیریزند، همیشه سبز به نظر میآیند. از ساقة آن شیرابهای تراوش میکند که در مجاورت هوا سخت میشود. کاژ، ناژ، نوژ، ناج هم گفته شده.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
اسم[ویرایش]
- پشت گردنی، سیلی.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- PINE
برگردانها[ویرایش]
- ایتالیایی
اسم[ویرایش]
- انگلیسی
- pinyon