کفشیر

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

(کَ)

اسم[ویرایش]

  1. لحام، لحیم.
  2. آن چه که بدان شکستگی ظروف مسین و برنجین را لحیم کنند مانند: ارزیر، قلعی و بوره.
  3. مجازاً: ظرف مسین یا برنجین شکسته که مکرر لحیم کرده باشند.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها[ویرایش]

انگلیسی
solder