کلی
(کُ لّ یّ)
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش](ص نسب.)
- منسوب به کل، هر چیز که عمومیت داشته باشد، عمومی.
- در فارسی: عمده، زیاد.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(کُ)
اسم
[ویرایش]- کولی: نوعی ماهی کوچک استخوانی و پر گوشت که در مرداب انزلی و بحر خزر فراوان است و آن را در حوضها نگهداری کنند، رضراضی.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(کُ لِ)
(ص نسب.)
- روستایی.
- جذام، خوره.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
برگردانها
[ویرایش]
|
- ایتالیایی
صفت
[ویرایش]صفت
[ویرایش]- انگلیسی
- totality