پرش به محتوا

کیس

از ویکی‌واژه

(کَ یُِ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

صفت

[ویرایش]
  1. زیرک، خردمند، هوشیار.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(کِ یْ)

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  1. وضعیت، سرگذشت و حالت، مورد، نمونه.
  2. جعبه - ای که اجزای اصلی سخت افزاری رایانه براساس طرحی خاص در آن جای داده شود، محفظه، کازه. (فره)

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

اسم

[ویرایش]

(عا.)

  1. چین خوردگی لباس یا پارچه.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین