گدای
فارسی[ویرایش]
ریشه شناسی[ویرایش]
- فارسی
آوایش[ویرایش]
- [گِدای]
اسم[ویرایش]
گدای
- گدا، فقیر، سائل، آنکه برای رفع احتیاجات خود دست به سوی دیگران دراز میکند و از آنان کمک میخواهد.
- مرگ ... نه توانگر شناسد نه گدا.
آذری[ویرایش]
ریشه شناسی۲[ویرایش]
- بهاری
آوایش[ویرایش]
- [گهَ/دای]
صفت[ویرایش]
گدای
- در گذشته آنکه به در منازل مراجعه و با عجز و التماس درخواست نان یا هر خوراکی دیگر میکرد.
- گْدای، از لای در دید زدن، از سوراخ یا منفذ در نگاه کردن.
واژههای مشتق شده[ویرایش]
––––
برگردانها[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- فرهنگ بزرگ سخن: ISBN 964-6961-95-9