گزار

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

(گُ)

صفت فاعلی[ویرایش]

  1. در ترکیب با بعضی واژه‌ها معنای گزارنده می‌دهد. مانند: نمازگزار.

اسم[ویرایش]

  1. طرح یا نقشی که با مداد آن را روی کاغذ یا پارچه می‌کشند و بعد رنگ می‌کنند.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(~.)

اسم[ویرایش]

  1. نیشتر حجام.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها[ویرایش]

انگلیسی
lawmaker