گستاخ
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(گُ)
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
صفت[ویرایش]
- جسور، بی ادب.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
این سرواژه نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
ریشهشناسی[ویرایش]
- پهلوی
آوایش[ویرایش]
صفت[ویرایش]
- پهلوی ویستاخْو ، ارمنی وسته ، پارسی باستان احتمالاً ویست هوا . (حاشیه برهان قاطع چ معین )
. بیادب و دلیر و تند باشد. شوخ و چالاک و بیادب.
. بیپروا. متهور.
- بیپرده . صریح.
- ::مثال:
- پذیره فرستاد شمّاخ را -- چه مایه دلیران گستاخ را (فردوسی)
- باز گستاخان ادب بگذاشتند -- چون گدایان زله ها برداشتند (مولوی)
برگردانها[ویرایش]
- ایتالیایی
صفت[ویرایش]
صفت[ویرایش]
- انگلیسی
- wanton