پرش به محتوا

گستاخ

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /گُس/تاخ/

صفت

[ویرایش]

گستاخ

  1. جسور، بی‌ادب، بی‌محابا، بی‌پروا، بی‌پرده، متهور، صریح، جسور، دلیر، تند، شوخ، چالاک.
  2. (پهلوی): ویستاخْو ، ارمنی وسته، پارسی باستان احتمالاً ویست‌هوا. (حاشیه برهان قاطع چ معین )

مثال

[ویرایش]
  1. پذیره فرستاد شمّاخ را -- چه مایه دلیران گستاخ را (فردوسی)
  2. باز گستاخان ادب بگذاشتند -- چون گدایان زله ها برداشتند (مولوی)

جستارهای وابسته

[ویرایش]

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین