یاد
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /یاد/
اسم
[ویرایش]یاد
- حافظه، ذهن. خاطره، اندیشه. یادآوری.
- آموزش، تعلیم.
- (قدیم): بر زبان آوردن نام خدا. ذکر.
- (قدیم): بر زبان یا به قلم آوردن نام کسی. ذکر.
- دارای معنی قبول فعل: بنیاد، فریاد، زامیاد.
استعاره
[ویرایش]- یاد کسی دادن: کسی را آموزش دادن.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین