پرش به محتوا

abate

از ویکی‌واژه
  1. فروکش کردن، کاهش یافتن
    The storm showed no signs of abating (خبری از فروکش کردن طوفان نبود)
    They waited for the crowd’s fury to abate (آنان صبر کردند تا خشم جمعیت فروکش کند)
    Inflation is finally showing signs of abating (بالاخره شواهدی از پایین آمدن تورم پیدا شد)
    The fighting in the area shows no sign of abating (اثری از کاهش جنگ در منطقه پیدا نیست)
    the fever abated (تب برطرف شد)
    Steps are to be taken to abate pollution (باید قدمهایی برداشت تا آلودگی کمتر شود)
    Tardiness, once a chronic problem, has abated (تأخیر کردن که زمانی مشکل مزمنی بود، تقلیل یافته)
    The strange voices in her head abated, but at a heavy price (صداهای عجیب درون ذهنش از بین رفت، منتها کار زیادی برد)