پرش به محتوا

convert

از ویکی‌واژه

انگلیسی

[ویرایش]

فعل

[ویرایش]
  1. بَدَلیدَن [≛]:
    شرکت هه بَدَلیدَن کارخانه قدیمی هه به آپارتمان‌های مجلل را طَرْحیده[؟].🗨️ The company plans to convert the old factory into luxury apartments.
  2. گِرَوامیدَن 📤[≛]:
    پس از سال‌ها کندوکاو، گِرَوامیدَن به آیین بودا را عَزْمید[؟].🗨️ After years of exploration, she decided to convert to Buddhism.
  3. بازنِوِشْتَن 📤[≛]؛ بَدَلیدَن [≛]:
    برای پروژه‌های بین‌المللی، به بازنِوِشْتَن یکای «پا» به «متر» نیازائی[؟].🗨️ You need to convert feet to meters for the international project.

اسم

[ویرایش]
  1. گِرَویده 📤:
    او یه گیاه‌خوار تازه گِرَویده است.🗨️ He is a recent convert to vegetarianism.
  2. بَدَل 📤:
    پس از کنفرانس اقلیمی (آب و هوایی)، به زیسْتْلانْگَرا[؟] بَدَل شد.🗨️ After the climate conference, she became a convert to environmentalism.