slice
ظاهر
انگلیسی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).
- یه تکه، اغلب نازک، تخت از غذا که از یه تکهی بزرگتر بریده شده:
- a slice of bread/cake
- cucumber/lemon slices
- Would you like another slice of ham/beef?
- یه بخش از چیزی، مانند یه مقدار از پول:
- We agreed before we did the deal that we'd both take an equal slice of the profit.
- The film presents us with a fascinating slice of history.
- یه وسیلهی آشپزخانه با سر پهن، که برای کشیدن تکههای غذا استفاده میشود:
- a cake/fish slice
- در تنیس، عمل ضربه زدن به توپ بهشکلی که پس از برخورد به زمین خیلی بالا نمیآید:
- That wonderful backhand slice of Maria's sends the ball where her opponent just can't reach it.
- در ورزشهای گلف و بیسبال، عمل ضربه زدن به توپ بهشکلی که بهجای مستقیم رفتن، به یه سمت منحرف میشود.
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
فعل
[ویرایش]خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).
- بریدن چیزی به تکههای تخت، نازک:
- Slice the mushrooms thinly and fry in butter.
- Could you slice me a very thin piece of cake/slice a very thin piece of cake
- به سادگی قطع کردن یا بریدن چیزی با چاقوی تیز:
- He screamed as the blade sliced into his leg.
- She watched his slim strong body as it sliced effortlessly through the water.
- در ورزشهای گلف و بیسبال، ضربه زدن به توپ بهشکلی که بهجای مستقیم رفتن، به سمتی منحرف شود:
- Sara sliced the ball, sending it a hundred yards or so to the left.
- در ورزش تنیس، ضربه زدن به توپ بهشکلی که پس از برخورد با زمین خیلی بالا نیاید.
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|