اتحاد
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /اِتِّحاد/
اسم مصدر
[ویرایش]اتحاد (سیاسی)
- پیمان بستن دو یا چند کشور با هم برای کمک به یکدیگر در موقع جنگ، مانند اتحاد آلمان و ایتالیا در جنگ جهانی دوم.
- یکی شدن دو یا چند کشور و پیروی از یک حکومت واحد، مانند اتحاد یمن شمالی و یمن جنوبی.
- (ریاضی): تساویای که شامل یک یا چند متغیر، که به ازای همه مقادیر متغیرها برقرار باشد.
- پیوند، پیوستگی. یکی بودن، یکی شدن. توافق و وحدتنظر، متحد بودن، یکی شدن، یگانگی کردن.
- (تصوف): دیدن کلّ هستی به صورت یگانه و واحد.
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین