احساس
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /اِحساس/
اسم مصدر
[ویرایش]احساس
- درک، دریافت، آگاهی. دریافتن، درک چیزی با یکی از حواس.
- عواطف رقیق و ذوق درک زیباییها و ظرافتها.
- (روانشناسی): عملِ دریافتن چیزی بوسیله یکی از حواس، یا انتقال اثر محرک از گیرنده حسی، مانند چشم، به سیستم اعتصاب مرکزی که به دریافت پدیدهای منتهی میشود.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگسخن/ فرهنگ لغت معین