اشکال
ظاهر
(اِ)
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]- سانسکریت
- واژه مشکل و اشکال این واژه ایرانی است: واژه آریایی اشکال به معنای خطا - ایراد که در ارمنستان به شکل اسخالսխալ skhal و در سنسکریت به شکل स्खलन skhalana به معنای error false wrong mistake به کار میرود هیچ رپتی ( ربطی ) ندارد به واژه مشکل که از ریشه تخارستانی māsk - * به معنای دشوار - دشواری difficulty به دست آمده است. *پیرس: A Dictionary of Tocharian B by Douglas Q. Adams
مصدر لازم
[ویرایش]- دشوار شدن.
اسم مرکب
[ویرایش]- پوشیده شدن کار.
(اِم
صفت
[ویرایش]- دشوا
ریشه
[ویرایش]- خرده گی
ریشه
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(اَ)
ریشهشناسی
[ویرایش]- پیکرها.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(~.)
اسم
[ویرایش]- پای بند ستور، شکال.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
عربی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- جِ شکل.
- صورتها، گونهها، انوا
برگردانها
[ویرایش]- ایتالیایی
اسم
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- انگلیسی
- worriment
- traverse
- spinosity
- nodus
- node
- impediment
- hardness
- handicap
- drawback
- disadvantage
- difficulty
- burble
- bug
- well
- snaggy
- debugging
- barely
- baboon
- stereoscope
- smooth
- kaleidoscope
- graph
- discomfit
- debugging aids
- debug
- acataposis
- pleomorphic
- filet
- dysphonia
- dysphagia
- annular
- galanty show
- gadroon
- dysuria
- zoomorphism
- intarsia
- scalogram
- scallywag
- proteus
- hemophilia