توپ
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- توپ:
- یکی از سلاحهای آتشین جنگی که توسط آن گلولههای بزرگ را به مسافت دور پرتاب کنند.
- گوی لاستیکی انباشته از باد که با آن بازی کنند.
- از واژه توپ در یونان باستان به معنای سگ بزرگ استفاده میشد
- واحد شمارشی برای پارچه.
- از ترکی عثمانی طوپ،از پروتو-ترکی *top("چیز گرد").
(عا.)
- کنایه از: وضعِ مالی خوب. ؛ ~ کسی پر بودن کنایه از: خشمگین بودن کسی که به حقانیت مدعای خ ود سخت مطمئن باشد.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگِ واژه های اوستا
- فرهنگنامه ریشه شناختیِ هندواروپایی
اسم
[ویرایش]- توپ
آوایش
[ویرایش][tup]
برگردانها
[ویرایش]- ایتالیایی
اسم
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- انگلیسی
- gun
- bluff
- artillery
- shell
- salvo
- putt
- punt
- pigskin
- ordnance
- kick off
- football
- falcon
- cartouche
- cartouch
- cannoneer
- cannonball
- cannonade
- caddy
- bunt
- breech
- bolt
- bid
- ball
- tholepin
- sky
- shot
- roll
- punter
- pitcher
- pillbox
- loft
- howitzer
- flub
- case mate
- serve
- rugby
- ramrod
- pitch
- outbid
- fieldpiece
- caliber
- bounce
- boom
- top spin
- long tom
- lateral pass
- hand off
- gutty
- cannon
- banzai
- unroll
- tee
- softball
- lacrosse
- fumble
- dribble
- corvette
- bellow
- tetherball
- stymie
- strafe
- shinny
- shinney
- server
- snapback
- biddable
- ante
- sclaff
- place kick
- embrasure
- linstock