جوهر

(جُ هَ)

فارسی

ریشه‌شناسی

• عربی

اسم

1. اصل و عصارة هر چیز.
2. هر چیزی که قایم به ذات خودش

استعاره

1. هر سنگ گرانبها.

منابع

• فرهنگ لغت معین

1. جوهر
2. مایعی حاوی رنگدانه به رنگ‌های مختلف که برای نوشتن و چاپ به کار می‌رود.
3. گوهر
4. ذات

آوایش

[dʒowhæɾ]، /جُوهَر/

ریشه‌شناسی

معرب گوهر.

برگردان‌ها

مایع رنگی برای نوشتن

• آلمانی: Tinte ^de
• اسپانیایی: tinta ^es
• انگلیسی: ink ^en
• ایتالیایی: inchiostro ^it
• پرتغالی: tinta ^pt
• ترکی استانبولی: mürekkep ^tr
• چکی: inkoust ^cs
• روسی: чернила ^ru
• عربی: ^ar حبر
• فرانسوی: encre ^fr
• هلندی: inkt ^nl
• یونانی: μελάνη ^el، μελάνι ^el

ایتالیایی

اسم

essenza

sostanza

اسم

inchiostro

انگلیسی

substance

• quintessence
• quiddity
• matter
• marrow
• juice
• ink
• heart
• being
• acid
• tannin
• selfdom
• quinine
• monad
• hydrochloric acid
• godhead
• gallic acid
• formic acid
• element
• consubstantial
• carbonate of soda
• butyric acid
• atom
• aquafortis
• acetanion
• tannic
• sulfuric acid
• morphin
• menthol
• ferrate
• blotter
• acetification
• acetic
• acetate
• inkblot
• hydrochloride
• diatomic
• atomic
• syupersubstantial
• tusche
• tartrate
• nitrate
• acetolysis
• ace
• ether