داستان
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /داسِتان/
اسم
[ویرایش]داستان
- سرگذشت. قصه، حکایت. مشهور، زبانزد خاص و عام.
- کنون پر شگفتی یکی داستان/ بپیوندم از گفته باستان «فردوسی»
- متن نوشتهشده یا نقلشدهای که وقایع و حوادثی که روی دادهاست، را روایت میکند. این وقایع و حوادث ممکن است واقعی و یا خیالی باشند.
برگردانها
[ویرایش]برگردانها
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین/ شاهنامه