ری
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه شناسی
[ویرایش]- نیاهندوایرانی
آوایش
[ویرایش]- [رَی]
اسم
[ویرایش]ری
- افزونی، برکت.
- واحدی برای وزن برابر با چهار مَن تبریز: دوازده کیلو.
ریشه شناسی۲
[ویرایش]- شاهنامه
جای نام
[ویرایش]- نام کشور باستانی که مرکز و پایتخت آن نیز ری بود و افراسیاب آن را فتح نمود.
- ز پیش دهستان سوی ری کشید ..... از اسپان به رنج و به تک خوی کشید
ریشه شناسی۳
[ویرایش]- بهاری
صفت
[ویرایش]- جرئت، جسارت، شهامت، همچنین لفظ رأی در گویش بهاری.
- ری اصطلاحی بسیار کهن بوده و به معنی حق رأی و انتخاب نیز بود و کسانیکه از این حق برخوردار بودند رعیت نامیده میشدند.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- شاهنامه: ISBN 964-5566-35-5