مقرر
ظاهر
(مُ قَ رَّ)
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش](اِمف.)
- ثابت و برقرار شده.
- تقریر شده.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(مُ قَ رِّ)
- قراردهنده، تعیین کننده.
- تقریرکننده، بیان کننده.
- کسی که درس استاد را برای دانشجویان تقریر و شرح کند، دانشیار.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
عربی
[ویرایش](اِ
برگردانها
[ویرایش]- انگلیسی
- thetical