ممنوع
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /مَمنوع/
صفت
[ویرایش]ممنوع
- آنچه به سبب منع قانونی، شرعی، یا اخلاقی، ارتکاب، استفاده یا انجام آن مجاز نیست، ناروا، منع شده، بازداشته شده.
- کلیدواژه یک سری کلمات باستانی با پیشوند مم ظاهراً صفتی بوده در زبان معیار باستان، و حاکی از افرادی با ویژگیهای خاص. مَمِه.
مترادفها
[ویرایش]––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین