کاک
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه شناسی
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- [کاک]
اسم
[ویرایش]- نانی که از آرد خشکه با روغن و شیر پزند.
- سر زبان، نوک زبان.
- مرد.
- مردمک چشم.
- هر چیز خشکیده و باریک.
- میان تهی.
ریشه شناسی۲
[ویرایش]- عیلامی
اسم
[ویرایش]- از خدایان مردم عیلام باستان توصیف شده و کاک کیروا اصطلاح دیگری است که جزء اول آن به نام خدای کاک مزیین است.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- تاریخ ماد: ISBN 964-445-106-6
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|