کردی
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /کَردی/
قید
[ویرایش]کَردی
- (گفتگو): انجام دادی، عمل کردی؛ هنگامی صرف میشود که مخاطب حاضر و مجسم باشد.
صفت نسبی
[ویرایش]کُردی
ریشهشناسی۲
[ویرایش]- کِرْدِی: در زبان کردی و گویش گنابادی یعنی کار، فعالیت، اقدام، عمل، حرکت، جنبش، واکنش؛
- کِرْدِی خُ: در کُردی و گویش گنابادی یعنی کار خود، اقدام خود، واکنش خود.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن