آزمونکردن
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- فارسی
آوایش[ویرایش]
- /آزِمون/کردَن/
مصدر فعل متعدی[ویرایش]
آزمونکردن
- استفاده کردن از روشی برای رسیدن به پاسخ درست یا نتیجه رضایتبخش با بررسی و سنجش راهها یا نظریههای مختلف و تأثیر دادن خطای حاصل از هر آزمون به منظور اصلاح آن راه یا نظریه، و اتخاذ روش بعدی.
- (قدیمی): امتحان کردن.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ بزرگ سخن