پرش به محتوا

آق

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • اوستایی

آوایش

[ویرایش]
  • /آق/

اسم

[ویرایش]

آق

  1. (گفتگو): مخفف آقا. آق جواد، آق ماشاالله. آق‌پز، آق‌تپه.

صفت

[ویرایش]
  1. سفید، رنگ سفید، سپید. مجاز آدم سفید پوست. [۱]

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

  1. واژگانِ (آغ، آق) به چمِ (سپید) واژگانی هندواروپایی هستند. در زبانِ سانسکریت به (سپید، روشن، مایل به زرد )، (gaura) گفته می‌شده است. نیاز به یادآوری است که در زبانهایِ اوستایی و سانسکریت واژگانی که به (ر، رَ) می‌انجامند، در یک روندِ زبانی یا به همین شکل می‌مانند، یا آوایِ (ر/رَ) در آنها حذف می‌شود یا دچارِ جایگشتِ آوایی با آوایِ پیش از خود می‌شود (آغر/ آغار) /آغ (زدایشِ آوایِ (ر). چنانکه در رویه‌یِ 599 از نبیگِ (فرهنگِ سَنسکریت- فارسی) آمده است.