آمیز
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- فارسی
آوایش[ویرایش]
- /آمیز/
اسم[ویرایش]
آمیز
- بن مضارعِ آمیختن.
- جزء پسین بعضی از کلمههای مرکّب به معنی «آمیخته با»: کفرآمیز، کنایهآمیز، محبت آمیز.
- معاشرت کردن، نشست و برخاست کردن، آمیز کردن. همخوابگی.
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
منابع[ویرایش]
- فرهنگ بزرگ سخن