پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
صفحهٔ اصلی
سرواژهٔ تصادفی
کمک مالی
همکاری
قهوهخانه
تغییرات اخیر
ورودی کاربران
واژه درخواستی
تماس با ویکیواژه
راهنما
جستجو
جستجو
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
ایجاد حساب
ورود
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند
بیشتر بدانید
مشارکتها
بحث
فهرست
انتقال به نوار کناری
نهفتن
بخش آغازین
۱
فارسی
تغییر وضعیت زیربخشهای فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
صفت مفعولی
۱.۳.۱
منابع
۲
زبان دیگر
تغییر وضعیت زیربخشهای زبان دیگر
۲.۱
ریشه لغت
۲.۲
آوایش
۲.۳
صفت
تغییر وضعیت فهرست محتویات
آژده
افزودن زبانها
سرواژه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
پیوند پایدار
اطلاعات صفحه
یادکرد این صفحه
دریافت نشانی کوتاهشده
دریافت کیوآر کد
چاپ/برونبری
ایجاد کتاب
بارگیری بهصورت PDF
نسخهٔ قابل چاپ
از ویکیواژه
فارسی
[
ویرایش
]
ریشه لغت
[
ویرایش
]
شاهنامه
آوایش
[
ویرایش
]
/آژدِه/
صفت مفعولی
[
ویرایش
]
آژده
آژیده
،
آجیده
.
به داغی جگرشان کنی آژده/ که بخشایش آرد بریشان
دده
«
فردوسی
»
منابع
[
ویرایش
]
فرهنگ لغت معین/ شاهنامه/ فرهنگ شمس
زبان دیگر
[
ویرایش
]
ریشه لغت
[
ویرایش
]
بهاری
آوایش
[
ویرایش
]
/آژْدِ/
صفت
[
ویرایش
]
آژدِ
مترادف
گرسنه
یا گرسنههست در زبان فارسی، که ممکن است به دو بخش
آژ
-
دِ
قابل تجزیه باشد.
چؤخ آژدِ
.
خیلی گرسنه است.
ردهها
:
اسمهای فارسی
اصطلاحات شاهنامه
صفتهای مفعولی فارسی
صفت مفعولی
صفتهای بهاری
فرهنگ شمس
Toggle limited content width