پرش به محتوا

ابلق

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /اَبلَق/

صفت

[ویرایش]

ابلق

  1. دو رنگ بویژه سیاه و سفید. پیس، پیسه. مجازاً روزگار، زمانه. ابلک هم گویند.
  2. (گیاهی): ویژگی گیاهی که بخشی از هر یک از برگ‌های آن سفید و بخش دیگر آن سبز است.
  3. (قدیم): اسب، اعم از اینکه دو رنگ و سیاه و سفید باشد یا نباشد.
  4. (قدیم): پَر سیاه و سفیدی که پهلوانان و عیّاران و جوانان به گوشه کلاه خود می‌زدند.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین