ابلق
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /اَبلَق/
صفت
[ویرایش]ابلق
- دو رنگ بویژه سیاه و سفید. پیس، پیسه. مجازاً روزگار، زمانه. ابلک هم گویند.
- (گیاهی): ویژگی گیاهی که بخشی از هر یک از برگهای آن سفید و بخش دیگر آن سبز است.
- (قدیم): اسب، اعم از اینکه دو رنگ و سیاه و سفید باشد یا نباشد.
- (قدیم): پَر سیاه و سفیدی که پهلوانان و عیّاران و جوانان به گوشه کلاه خود میزدند.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین