احدی

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

  • نیاهندوایرانی

آوایش[ویرایش]

  • [اَ/حَ/دِی]

اسم[ویرایش]

احدی

  1. احدی متشکل از اَ- حَ- دِی که در مجموع وارونه شده بگو اَحع است. شاید این عبارت کمی عجیب به نظر آید ولی وقتی مخاطب یا مخاطبان چهار پایان اهلی باشند دیگر این اصطلاح عجیب به نظر نمی‌آید.
  2. احدی گَس سِه.
    بگو اَحَ تا بیاد.

مترادف‌ها[ویرایش]

ریشه‌شناسی ۲[ویرایش]

  • عربی (مبهم)

آوایش[ویرایش]

  • [اَ/حَ]

اسم[ویرایش]

  1. یک تن، هیچکس، کسی.

صفت نسبی[ویرایش]

  1. منسوب به احد.
  2. مربوط به خدای یگانه.
  3. فرقه‌ای از سپاهیان پادشاه

ریشه‌شناسی[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین



برگردان‌ها[ویرایش]

  • انگلیسی: ahdi