اسفنج

از ویکی‌واژه

(اِ فَ)

فارسی[ویرایش]

اسفنج یا سِبَنْج :(esfanj or sebanj) در گویش گنابادی یعنی اسپند ، دانه های خار های بیابانی که به جهت دوری از چشم زخم و یا برای دعا خوانی و سحر در آتش میاندازند تا بسوزد و بلایا را از زندگی انسان دور کند.

ریشه‌شناسی[ویرایش]

اسم[ویرایش]

  1. جانوری است گیاه شکل که در ته دریا به صورت دسته‌های چسبیده به سنگ‌ها زندگی می‌کند، دارای سوراخ‌ها و شکاف‌های بسیاری

استعاره[ویرایش]

  1. ابرکهن و ابرمرده نیز گفته می‌شود.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

فارسی[ویرایش]

(اِ فَ)

اسم[ویرایش]

  1. ابر، وسیله‌ای که برای شستشو به کار می‌رود.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها[ویرایش]

ایتالیایی

اسم[ویرایش]

spugna

انگلیسی
sponge