دمغ

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری[ویرایش]

ریشه‌ لغت[ویرایش]

  • نیاهندوایرانی

آوایش[ویرایش]

  • [دَ/مَغ]

صفت[ویرایش]

دمغ

  1. آزرده، سرخورده، پکر.
  2. (عامیانه): سرشکسته، شرمسار.

زبان دیگر[ویرایش]

  • بهاری

صفت[ویرایش]

  1. به زبان فارسی ناراحت٬ فکور. اصطلاح مشابه با تغییر فتحه به کسره دِمغ است که معنی متفاوت دارد.
    چئوخ دمغ اِتور می‌شَین.
    خیلی تو فکر نشستی.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن