نتایج جستجو

که در هواگرد رزمی نصب می‌شود و به‌طور مستقیم به دشمن آسیب می‌رسانَد. «جنگ‌افزار» هم‌ارزِ «armament»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

حوزه: [علوم نظامی] خاکریز ویژۀ توپخانه که به‌سرعت ساخته میشود. «سنگر جنگ‌افزار» هم‌ارزِ «rifle trench»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

[باستان‏شناسی] مجموعه‌ای از سلاح‌های جنگی که یکجا دفن شده‌اند. «دفینه جنگ‌افزار» هم‌ارزِ «weapon hoard»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

silah سلاح، اسلحه، جنگ‌افزار...

تصاویر ویدئویی که پرتاب و برخورد مهمات به هدف را نشان می‌دهد. «ثبت رهاسازی جنگ‌افزار» هم‌ارزِ «armament delivery recording»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر...

جلوگیری از پرتاب یا رهاسازی تصادفی آن، توسط خدمۀ پرواز. «وارسی ایمنی جنگ‌افزار» هم‌ارزِ «armament safety check»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

ترتیب. استعداد، آمادگی. ابزار، آلت. نغمة موسیقی، آهنگ. تجهیزات جنگی، جنگ - افزار. جامه، لباس. مکر، حیله، فریب. ؛ به ~ کسی رقصیدن کنایه از: بازیچة کسی...

‎(harmonía), ἄριστος ‎(áristos) لاتین:ritus(شاید) ، armus (جمع:arma/ جنگ افزار) ، artus، ars (هنر) انگلیسی کهن:earm (بازو) انگلیسی: arm (بازو) اسلاوی:...