نتایج جستجو

فارسی /آتشِ/مُذاب/ آتش‌مذاب (قدیم): شراب. آن آتش مذاب در آب فسرده ریز. «خواجو» آتش‌ناب، آتش‌گداخته فرهنگ بزرگ سخن...

شکل برگشت‌ناپذیر تودۀ مذاب بسپاری، در فشار و دمای بالا، تا آن ‌حد که مولکول‌های بسپار بر روی هم بلغزند متـ . جریان مذاب. «شارش مذاب» هم‌ارزِ «melt flow»؛...

استوانه‌ای معیار در مدت‌زمانی معلوم به بیرون رانده می‌شود اختـ . شام MFI. «شاخص مذاب» هم‌ارزِ «melt flow index, melt index, melt flow rate»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

حوزه: [مهندسی بسپار] وسیله‌ای برای سنجش شاخص مذاب شامل دو استوانۀ قائم و هم‌مرکز که درون استوانۀ داخلی یک پیستون حرکت می‌کنند و در آن استوانۀ دوم، که پوستۀ...

(گُ تِ) (اِمف.) ذوب شده، مذاب. فرهنگ لغت معین انگلیسی molten smelt infusible lava shingler...

فارسی /آلیاژ/سازی/ آلیاژ‌سازی (مواد): فرایند افزودن یک یا چند عنصر فلزی یا غیر فلزی به فلز مذاب برای تولید آلیاژ. فرهنگ بزرگ سخن...

سلیمانی (دِ یا دَ) ساییده شده، لمس شده. کوفته. ریز شده، خرد شده. گداخته، مذاب. حک شده. محو شده. سوراخ شده، سفته. خرج شده. گرد و غبار. فرهنگ لغت معین انگلیسی...

گران‌رَوی‌سنج برای اندازه‌گیری گران‌روی مذاب‌های بسپاری در آهنگ‌‌های برشی بسیار پایین که در آن یک گوی چگال‌تر از مذاب در درون مذاب و داخل استوانک فولادی در محدودۀ...

[مهندسی بسپار] ‌ابزاری برای آزمودن رفتار شارش‌شناختی بسپارهای مذاب با وارد کردن نیرو به مذاب در یک موی‌لوله. «شارش‌سنج موی‌لوله‌ای» هم‌ارزِ «capillary rheometer...

بسیاری از ریختگی‌های نامطلوبی ‌شود که براثر قطع جریان مذاب ریخته‌شده در قالب به‌علت سرد شدن زودهنگام مذاب پدید می‌آید و سبب پرنشدگی قطعۀ ریختگی در سطوح فوقانی...

[خوردگی، شیمی] فرایند پوشانش سطح قطعات با ذرات فلزی یا نیمه‌فلزی مذاب یا نیمه‌مذاب. «افشانش گرمایی» هم‌ارزِ «thermal spraying»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

(مُ) عربی (اِمف.) گداخته شده، آب شده. فرهنگ لغت معین انگلیسی metal lava sullage spun glass dross...

حوزه: [مهندسی مواد و متالورژی] تخلیۀ مذاب از کوره یا پاتیل در قالب. «بارریزی» هم‌ارزِ «pouring»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی، دفتر اول، فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان،...

تحمل شوکهای حرارتی 3- قابلیت تحمل فشار وزن مذاب در درجه حرارتهای بالا 4- عدم فعل و انفعالات شیمیایی با فلز مذاب 5- قابلیت انتقال حرارت به نحو مطلوب از بیرون...

ریزند. خادم حمام. کسی که سوراخ ظرف‌هایی مانند سماور یا آفتابه را با موم مذاب یا قلع می‌گرفت. گنجایش حوض یا هر ظرف دیگری. فرهنگ لغت معین فرهنگ بزرگ سخن...

حوزه: [مهندسی بسپار] نسبت دو شاخص مذاب که از تقسیم آهنگ شارش ماده‌ای مشخص تحت یک بارِ سنگین در دستگاه مذاب‌سنج به آهنگ شارش همان ماده تحت یک بارِ سبک به...

متالورژی] موادی که برای ریزدانه کردن فلزات و آلیاژها قبل از ریخته‏گری به مذاب اضافه شود. «دانه‏ریزکن» هم‌ارزِ «grain refiner»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی، دفتر...

انجام واکنش‌های شیمیایی با عبور دادن جریان برق از درون محلول برق‏کاف یا نمک مذاب. «برق‏کافت» هم‌ارزِ «electrolysis»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی، دفتر اول، فرهنگ...

حوزه: [شیمی] ترکیبی شیمیایی که به حالت مذاب یا به‌صورت محلول در حلاّل معین، معمولاً آب، جریان برق را هدایت کند. «برق‏کاف» هم‌ارزِ «electrolyte»؛ منبع:...

حوزه: [مهندسی مواد و متالورژی] باز کردن مجرای تخلیۀ کوره و سپس تخلیۀ مذاب آماده از کوره در پاتیل. «بارگیری 3» هم‌ارزِ «tapping»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی،...