گزک
(گَ زَ)
اسم[ویرایش]
- مزه، چیزی که با آن تغییر ذائقه د
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
- سرما زده.
- موقع، فرصت مناسب.
(عا.)
- بهانه، دستاویز. ؛ ~دست کسی دادن یا افتادن: بهانه یا مدرک به دست کسی افتادن یا دادن.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(~.)
اسم[ویرایش]
- تشن
جمع[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(~.)
اسم[ویرایش]
- نوبت، دفعه، کرت.
- نوبت آب در زراعت (معمولاً در ۸ یا ۱۶ روز)
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین