آئین
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آئین/
اسم
[ویرایش]آئین
- شیوه مناسب و مطلوب. راه و روش. آیین.
- کارهایی که به شیوهای خاص و یا از پیش تعیین شده انجام میشود. مراسم.
- دین، مذهب.
- دستور کار، قاعده.
- (قدیم): عادت خوی.
- (قدیم): سرشت، نهاد.
- (جلال، شکوه.
- (قدیم): وسایل زندگی.
- (قدیم): طاق نصرت.
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن