آبکار

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • فارسی

آوایش[ویرایش]

  • /آبکار/

اسم[ویرایش]

آبکار

  1. (مواد): آنکه فلزات را آب می‌دهد، آب دادن.
  2. بامداد اول روز مقابل عشیْ.
  3. جمع بکر دوشیزگان، دختران دوشیزه.

صفت مرکب[ویرایش]

  1. سقا. شرابخوار. ساقی. باده فروش. نگین ساز.
  2. ابیاری مزرعه، کشت و زرع کشاورزی حرث. (توسعا)، مزرع، مزرعه .

مصدر[ویرایش]

  1. به شبگير رفتن بامداد کردن پگاه بر خاستن وارد شدن بر آب صبحگاهان شتاب نمودن.
  2. پگاه خيزانيدن بوقت از خواب بيدار کردن.

برگردان‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ‌سخن