پرش به محتوا

آب‌زده

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /آب/زَده/

صفت مفعولی

[ویرایش]

آب‌زده

  1. آنچه به آن آب پاشیده و آن را خیس کرده باشند، آب پاشیده شده.
    درِ سرای مغان رُفته بود و آب زده/ نشسته پیر و صلایی به شیخ و شباب زده «حافظ»

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن