آبخوان
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آب/خوان/
اسم مرکب
[ویرایش]آب خوان
- (کشاورزی): سفره آب زیرزمینی.
- حوزه [زمینشناسی]: تودهسنگ تراوا و اشباع شده از آب که آب چاهها و چشمههای پیرامون را تأمین میکند.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن
«آبخوان» همارزِ «aquifer»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر دوم، فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شابک ۹۶۴-۷۵۳۱-۳۷-۰