آرامیده
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آرامیدِه/
صفت
[ویرایش]آرامیده
- (قدیمی): بدون جنب و جوش، بیحرکت.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس
زبان دیگر
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- بهاری
آوایش
[ویرایش]- /آرا/مَی/دِ/
اسم مرکب
[ویرایش]آرامیده
- مترادف میانه، یا مرز و محدود دو مالک زمین که حد واسط آنها تاکستانی قرار گرفته باشد. قبلاً اشاره شده مَی در زبان بهاری به معنی تاک یا درخت انگور است.
- آراَ مَی دِ.
- میانه تاک است.
- آراَ مَی دِ.