پرش به محتوا

آزمون‌کردن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /آزِمون/کردَن/

مصدر فعل متعدی

[ویرایش]

آزمون‌کردن

  1. استفاده کردن از روشی برای رسیدن به پاسخ درست یا نتیجه رضایت‌بخش با بررسی و سنجش راه‌ها یا نظریه‌های مختلف و تأثیر دادن خطای حاصل از هر آزمون به منظور اصلاح آن راه یا نظریه، و اتخاذ روش بعدی.
  2. (قدیمی): امتحان کردن.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن