آشرمه
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- زبان معیار باستان
آوایش
[ویرایش]- /آشُرمِه/
اسم
[ویرایش]آشرمه
- آشورمه، پاردم. آدرم.
- آشُرمِه ممکن است در زبان معیار باستان به صورت آ - شِرمهَ قابل تجزیه باشد؛ و شِرمهَ به معنی تکه پارچهای جِر داده شده از پارچه بزرگ است، معمولا برای بستن زخم یا جراحت کوچک و آنی.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس