آشکارکردن
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آسکار/کردَن/
مصدر فعل متعدی
[ویرایش]آشکارکردن
- نمایاندن، ظاهر کردن.
- (فیزیک): بوجود آوردن امکان برای دیدن اشیاء و فرآیندهای نامرئی مانند مشاهده نوسان الکتریکی توسط اسیلوسکوپ: آشکار ساختن. آشکار سازی.
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن