آشبردن
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آش/بُردَن/
مَثَل
[ویرایش]آشبردن
- (گفتگو): آش را با کاسه بردن کنایه از: قدرنشناسی و ناسپاسی کردن.
- آش را با کاسه میخورند و هیچ بروی مبارک خود هم نمیآورند!
مترادفها
[ویرایش]- آش پیش پا، آش پشت پا، آش خوردن، آش در هم جوش، آش دندانی ، آش دهن سوز، آش چهلم، آش شلم شوربا، آش شله قلم کار، آش کشک خاله، آش گل گیوه، آش همان آش، آش یک وجب روغن
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن