آشهمانآش
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- فارسی
آوایش[ویرایش]
- /آش/همان/آش/
مَثَل[ویرایش]
آشهمانآش
- (گفتگو): آش همان آش، کاسه همان کاسه کنایه از: وضعی مانند گذشته؛ وضع بدون تغییر.
- بخاطر وضع آشفتهای که پیش آمده بود، رئیس اداره را عوض کردند، ولی باز همان آش و همان کاسه است.
مترادفها[ویرایش]
- آش پیش پا، آش چهلم، آش خوردن، آش در هم جوش، آش دندانی ، آش دهن سوز، آش بردن، آش شلم شوربا، آش شله قلم کار، آش کشک خاله، آش گل گیوه، آش پشت پا، آش یک وجب روغن
منابع[ویرایش]
- فرهنگ بزرگ سخن