پرش به محتوا

آفتاب‌مهتاب‌کردن

از ویکی‌واژه

فارسی

ریشه لغت

فارسی

آوایش

/آفتاب/مهتاب/کردَن/

اسم مرکب

آفتاب‌مهتاب‌کردن

(ورزش): در کُشتی، اجرا کردن فن آفتاب‌ مهتاب بر روی حریف.
میخواست آفتاب مهتابش بکند، ولی از عهده درست برنیامد. «جمال‌زاده»

مترادف‌ها

آفتاب مهتاب، آفتاب مهتاب ندیده

منابع

فرهنگ بزرگ سخن

برگرفته از «https://fa.wiktionary.org/w/index.php?title=آفتاب‌مهتاب‌کردن&oldid=871260»