آفل‌شدن

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • فارسی

آوایش[ویرایش]

  • /آفِل/شدَن/

اسم مرکب[ویرایش]

آفل‌شدن

  1. (قدیم): غروب کردن.
    چو ماه دولتِ بوبکر سعد آفل شد/ طلوع اخترِ سعدش هنوز جان می‌داد. «سعدی»

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ بزرگ سخن